بارانگاه

ساخت وبلاگ
منتظر مانده بود اما ... (شعر سرد/ دریچه)   عاشقانه نگاه میکرد و سرد و آرام، بی صدا رفتم توی چشمش هزار قطره ی اشک من ندیدم و بی هوا رفتم   پشت سر باز هم نگاهم کرد گریه میکرد و گفت: ....تنها رفت در دلش گفت که: "چقدر تنهاس.." "شاید اومد دوباره ،اما... رفت"   رفتم از حس گرم آغوشش رفتم اما چقدر غصه نوشت بارانگاه...
ما را در سایت بارانگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9my-philosophy4 بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت: 21:36